جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
expatrié
01
تبعید شده
مثالها
Il est expatrié depuis cinq ans et vit maintenant à Londres.
او پنج سال است که مهاجر است و اکنون در لندن زندگی میکند.
Les expatriés doivent souvent s' adapter à une nouvelle culture.
مهاجران اغلب باید با یک فرهنگ جدید سازگار شوند.
L'expatrié
[gender: masculine]
01
تبعیدی, فرد تبعید شده
مثالها
L' expatrié travaille dans une entreprise internationale à Paris.
مهاجر در یک شرکت بینالمللی در پاریس کار میکند.
Beaucoup d' expatriés apprennent une nouvelle langue pour s' adapter.
بسیاری از مهاجران برای سازگاری یک زبان جدید یاد میگیرند.



























