جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
athlétique
01
ورزشی, پهلوانی
مثالها
Mon frère a une silhouette athlétique.
برادرم دارای اندامی ورزشی است.
Elle est très athlétique et court tous les matins.
او بسیار ورزشکار است و هر صبح میدود.
02
(مربوط به) دو و میدانی
مثالها
Elle fait partie d' un club athlétique de sa ville.
او بخشی از یک باشگاه اتلتیک در شهرش است.
Les Jeux olympiques comptent plusieurs épreuves athlétiques.
بازیهای المپیک شامل چندین رویداد دو و میدانی میشود.



























