جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El padrino
01
پدرخوانده
مثالها
El padrino de mi sobrino le regaló una Biblia.
پدرخوانده برادرزادهام به او یک انجیل هدیه داد.
Mi padrino me enseñó a andar en bicicleta cuando era niño.
پدرخواندهی من به من یاد داد که چگونه دوچرخه سواری کنم وقتی کودک بودم.



























