جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El trastorno obsesivo-compulsivo
01
اختلا جبری وسواسی
مثالها
Recibió terapia para controlar su trastorno obsesivo-compulsivo.
او برای کنترل اختلال وسواسی-اجباری خود درمان دریافت کرد.
El trastorno obsesivo-compulsivo puede afectar la vida laboral.
اختلال وسواسی-اجباری میتواند بر زندگی کاری تأثیر بگذارد.



























