جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
taladrar
01
دریل کردن, سوراخ کردن
مثالها
Voy a taladrar la pared para colgar un cuadro.
من قصد دارم دیوار را دریل کنم تا یک تابلو آویزان کنم.
El carpintero taladró la madera con precisión.
نجار چوب را با دقت سوراخ کرد.



























