جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La instalación
[gender: feminine]
01
نصب
مثالها
La instalación del aire acondicionado fue rápida.
نصب کولر گازی سریع بود.
La instalación eléctrica necesita revisión.
نصب برق نیاز به بررسی دارد.
02
نصب, اثر هنری نصب
مثالها
Visitamos una instalación de arte contemporáneo.
ما از یک اینستالیشن هنر معاصر بازدید کردیم.
La instalación ocupaba toda la sala del museo.
اینستالیشن تمام سالن موزه را اشغال کرده بود.
03
تأسیسات, امکانات
مثالها
La empresa mejoró las instalaciones de su fábrica.
شرکت تأسیسات کارخانه خود را بهبود بخشید.
El gimnasio público necesita una renovación de sus instalaciones.
باشگاه عمومی نیاز به بازسازی تأسیسات خود دارد.



























