جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El furgón
[gender: masculine]
01
ون, کامیونت
مثالها
El furgón transporta a los jugadores al estadio.
ون بازیکنان را به استادیوم منتقل میکند.
Compraron un furgón para la empresa de reparto.
آنها یک ون برای شرکت پیک خریدند.
02
واگن چمدان
مثالها
El equipaje pesado se carga en el furgón.
چمدانهای سنگین در واگن بار بارگیری میشوند.
El furgón suele ir justo detrás de la locomotora.
واگن بار معمولاً دقیقاً پشت لوکوموتیو میرود.



























