جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
efectivo
01
مؤثر, مفید
مثالها
Los consejos del profesor fueron muy efectivos.
توصیههای معلم بسیار موثر بود.
La vacuna es efectiva para prevenir la enfermedad.
واکسن برای پیشگیری از بیماری موثر است.
02
واقعی, حقیقی
مثالها
Necesitamos un ejemplo efectivo de la situación.
ما به یک مثال موثر از وضعیت نیاز داریم.
Queremos un impacto efectivo en la comunidad.
ما میخواهیم تأثیری موثر بر جامعه داشته باشیم.
El efectivo
01
نقد, پول نقد
مثالها
Pagué la cuenta con efectivo.
من صورتحساب را با نقد پرداخت کردم.
Siempre llevo algo de efectivo por si acaso.
من همیشه مقداری نقد همراه دارم برای هر اتفاقی.



























