جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Alud
[gender: masculine]
01
بهمن (برف), ریزش کوه
مثالها
Un alud de nieve cubrió la pista de esquí.
یک بهمن پیست اسکی را پوشاند.
Los rescatistas buscan supervivientes después del alud.
نجاتگران پس از بهمن به دنبال بازماندگان میگردند.
02
مقدار زیاد, حجم زیاد
مثالها
Recibió un alud de cartas de admiradores.
او یک سیل از نامهها از طرف هواداران دریافت کرد.
Tras el anuncio, llegó un alud de preguntas.
پس از اعلام، یک بهمن سؤال آمد.



























