جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El globo
[gender: masculine]
01
بالن
مثالها
Montamos en un globo al amanecer.
ما در سپیدهدم سوار یک بالون شدیم.
El globo sobrevoló los campos durante una hora.
بالون به مدت یک ساعت بر فراز مزارع پرواز کرد.
02
بادکنک
مثالها
El niño sostiene un globo azul.
پسر یک بادکنک آبی در دست دارد.
Decoraron la sala con globos de colores.
آنها سالن را با بادکنکهای رنگی تزئین کردند.
03
کره زمین, جهان
مثالها
Millones de personas viven en distintas partes del globo.
میلیونها نفر در بخشهای مختلف کره زمین زندگی میکنند.
Los satélites rodean el globo terrestre.
ماهوارهها به دور کره زمین میچرخند.



























