جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La muestra
[gender: feminine]
01
نمونه, الگو
مثالها
Esta muestra de tela es muy suave.
این نمونه پارچه بسیار نرم است.
Presentaron una muestra de los productos en la feria.
آنها نمونهای از محصولات را در نمایشگاه ارائه کردند.
02
نمایشگاه
مثالها
Visitamos la muestra de arte contemporáneo en el museo.
ما از نمایشگاه هنر معاصر در موزه بازدید کردیم.
En la muestra de moda, los diseñadores presentan sus nuevas colecciones.
در نمایشگاه مد، طراحان مجموعههای جدید خود را ارائه میدهند.
03
نمونه پزشکی
مثالها
El técnico de laboratorio analizó la muestra de sangre.
تکنسین آزمایشگاه نمونه خون را تجزیه و تحلیل کرد.
Necesitamos una muestra de orina para el examen.
ما برای آزمایش به یک نمونه ادرار نیاز داریم.
04
نمونه
مثالها
El productor usó una muestra de un viejo disco de funk.
تهیهکننده از یک نمونه از یک صفحه فانک قدیمی استفاده کرد.
¿ Reconoces de dónde es esta muestra de batería?
آیا تشخیص میدهی این نمونه درام از کجاست؟



























