جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La parada
[gender: feminine]
01
ایستگاه (وسائل نقلیه)
مثالها
La parada del autobús está cerca de mi casa.
ایستگاه اتوبوس نزدیک خانه من است.
Esperamos en la parada durante diez minutos.
ما ده دقیقه در ایستگاه منتظر ماندیم.
02
سیو, نجات
مثالها
El cerrador consiguió su parada número 30.
بستهکننده سیامین سیو خود را به دست آورد.
La parada le dio el título al equipo.
سیو عنوان را به تیم داد.



























