جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
torpe
01
کندذهن, کودن، خنگ
مثالها
Pedro es torpe para resolver problemas.
پدرو در حل مشکلات دستوپاچلفتی است.
A veces me siento torpe en matemáticas.
گاهی اوقات در ریاضیات احساس ناشیگری میکنم.
02
دستوپا چلفتی
مثالها
Soy torpe y rompí el vaso.
من دست و پا چلفتی هستم و لیوان را شکستم.
No seas torpe con los platos.
با ظروف دست و پا چلفتی نباش.



























