جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Las pinzas
[gender: feminine_plural]
01
موچین
مثالها
Las pinzas son útiles para depilar las cejas.
موچین برای کندن ابروها مفید است.
Tengo un par de pinzas en mi kit de belleza.
من یک جفت موچین در کیت زیبایی خود دارم.
02
گازانبر
مثالها
Usó las pinzas para cortar un alambre.
او از انبردست برای بریدن یک سیم استفاده کرد.
Las pinzas son esenciales en la caja de herramientas.
انبر در جعبه ابزار ضروری است.
03
کابل استارت, کابل با گیره
مثالها
Guarda unas pinzas en el maletero por si la batería se descarga.
یک دسته انبر در صندوق عقب نگه دارید در صورتی که باتری خالی شود.
Conecté las pinzas rojas al polo positivo de la batería.
من گیرههای قرمز را به ترمینال مثبت باتری وصل کردم.



























