جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El relámpago
[gender: masculine]
01
آذرخش, برق
مثالها
Vi un relámpago antes de escuchar el trueno.
من یک رعد و برق را قبل از شنیدن تندر دیدم.
El relámpago iluminó toda la habitación.
رعد و برق تمام اتاق را روشن کرد.



























