جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El guion
[gender: masculine]
01
فیلمنامه, سناریو
مثالها
Ella escribió un guion para una película de misterio.
او یک فیلمنامه برای یک فیلم رمز و راز نوشت.
El guion tiene muchas escenas emocionantes.
فیلمنامه صحنههای هیجانانگیز زیادی دارد.
02
خط تیره, خط پیوند، خط ربط
مثالها
El número de teléfono está separado por un guion.
شماره تلفن با یک خط تیره جدا شده است.
El guion es diferente al punto y coma.
خط تیره با نقطهویرگول متفاوت است.



























