جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El tomate
[gender: masculine]
01
گوجهفرنگی
مثالها
Compré tres tomates en el mercado.
من سه گوجهفرنگی در بازار خریدم.
El tomate está maduro y dulce.
گوجهفرنگی رسیده و شیرین است.
02
همهمه, هیاهو، سروصدا، قیلوقال
مثالها
En la sala había un tomate constante de voces.
در اتاق یک tomate مداوم از صداها وجود داشت.
Se escuchaba el tomate de la multitud en la plaza.
همهمه جمعیت در میدان شنیده میشد.
03
سوراخ (جوراب)
مثالها
Tengo un tomate en el calcetín derecho.
من یک tomate در جوراب راست دارم.
Compré medias nuevas porque tenían tomates.
من جورابهای جدید خریدم چون tomate داشتند.



























