جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
La piscina
[gender: feminine]
01
استخر
مثالها
La piscina está llena de agua limpia.
استخر پر از آب تمیز است.
Nos gusta nadar en la piscina durante el verano.
ما دوست داریم در استخر در تابستان شنا کنیم.
02
حوض آب مقدس, حوض عبادی
مثالها
El sacerdote lavó el cáliz en la piscina de la sacristía
کشیش جام را در پیسینای ساکریستی شست.
La piscina litúrgica se encuentra empotrada en el muro.
پیسینا آیینی در دیوار جاسازی شده است.



























