جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El hígado
[gender: masculine]
01
کبد, جگر
مثالها
El hígado es vital para la salud del cuerpo.
کبد برای سلامت بدن حیاتی است.
Tiene problemas en el hígado y necesita tratamiento.
او مشکلاتی در کبد دارد و نیاز به درمان دارد.
02
جگر
مثالها
El hígado de pollo se saltea rápidamente con cebolla.
جگر مرغ به سرعت با پیاز تفت داده میشود.
Compré hígado de ternera para hacer un paté casero.
من جگر گوساله خریدم تا پاته خانگی درست کنم.



























