جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
El esquí
[gender: masculine]
01
اسکی
مثالها
Me gusta practicar el esquí en invierno.
من دوست دارم در زمستان اسکی تمرین کنم.
El esquí es un deporte que requiere equilibrio y habilidad.
اسکی ورزشی است که به تعادل و مهارت نیاز دارد.
02
چوب اسکی, اسکی
مثالها
Compré un par de esquís nuevos para la temporada.
من یک جفت اسکی جدید برای فصل خریدم.
Los esquís deben estar bien ajustados a tus botas.
اسکیها باید به خوبی با چکمههای شما تنظیم شوند.



























