جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to ice over
[phrase form: ice]
01
یخ زدن
to get covered with a layer of ice, due to freezing conditions
مثالها
The roads tend to ice over quickly during winter storms, making driving dangerous.
جادهها در طول طوفانهای زمستانی به سرعت یخ میزنند، که رانندگی را خطرناک میکند.
The lake usually starts to ice over in late November, allowing for ice skating.
دریاچه معمولاً در اواخر نوامبر شروع به یخ زدن میکند، که امکان اسکیت روی یخ را فراهم میآورد.



























