جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to head up
[phrase form: head]
01
رهبر یک گروه یا سازمان بودن
to lead a group, team, or organization
Transitive: to head up a group or project
مثالها
She was chosen to head up the new marketing campaign.
او برای رهبری کمپین جدید بازاریابی انتخاب شد.
They need someone to head the project up and ensure its successful completion.
آنها به کسی نیاز دارند که پروژه را رهبری کند و اطمینان حاصل کند که با موفقیت به پایان میرسد.
