جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Gestation
01
حاملگی, آبستنی
the period during which a woman is pregnant, from conception to birth
مثالها
Doctors monitor the progress of gestation through regular check-ups and ultrasound scans.
پزشکان پیشرفت بارداری را از طریق معاینات منظم و اسکنهای سونوگرافی زیر نظر دارند.
She was in the third month of her gestation and started feeling the baby's movements.
او در سومین ماه حاملگی خود بود و شروع به احساس حرکات کودک کرد.
02
پرورش (ایده یا طرح)
the process of developing an idea or plan over time
مثالها
The gestation of his novel took nearly a decade, reflecting the depth of the story.
باروری رمان او تقریباً یک دهه به طول انجامید، که عمق داستان را نشان میدهد.
She explained that the idea had a long gestation period before it became a reality.
او توضیح داد که این ایده قبل از تبدیل شدن به واقعیت، دوره طولانی بارداری را گذرانده است.
03
بارداری
the period during which an embryo develops (about 266 days in humans)
درخت واژگانی
gestational
gestation
gestate
