جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
on the flip side
01
از سوی دیگر, در مقابل
used to introduce a contrasting aspect of a situation
Collocation
مثالها
On the flip side, while the job offers a higher salary, it also requires a longer commute.
از سوی دیگر، در حالی که شغل حقوق بالاتری ارائه میدهد، نیاز به مسافت طولانیتری نیز دارد.
Dining out offers convenience and variety, though on the flip side, it can strain budgets and compromise health goals.
غذا خوردن در بیرون راحتی و تنوع را ارائه میدهد، هرچند از سوی دیگر، میتواند بودجهها را تحت فشار قرار دهد و اهداف سلامتی را به خطر بیندازد.
