جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Flasher
01
چشمک زن, دستگاه چشمک زن
a device that flashes light briefly, often used to signal or alert
02
فلاشر, رله فلاشر
an electrical part in a vehicle that manages the blinking of turn signals and emergency lights
مثالها
She replaced the flasher unit to fix the rapid blinking of her car's turn signals.
او واحد فلاشر را تعویض کرد تا چراغهای راهنمای ماشینش سریع چشمک نزنند.
The classic car enthusiast upgraded the original flasher system with a modern electronic unit.
علاقهمند به ماشینهای کلاسیک سیستم چراغ چشمکزن اصلی را با یک واحد الکترونیکی مدرن ارتقا داد.
03
نمایشگر, فلاشر
someone with a compulsive desire to expose the genitals
درخت واژگانی
flasher
flash
