جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
evilly
01
به شیوه ای شیطانی, با نیت بد
in a manner that shows or suggests wickedness, malice, or harmful intent
مثالها
She laughed evilly as she plotted her next move.
او شیطنتآمیز خندید در حالی که نقشه حرکت بعدی خود را میکشید.
The villain stared evilly at the heroes, planning their downfall.
شرور بدجنسانه به قهرمانان نگاه کرد و در حال برنامهریزی برای سقوط آنها بود.



























