جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
ethereal
01
زیبا و باظرافت
extremely delicate, light, as if it belongs to a heavenly realm
مثالها
The ethereal music of the flute floated through the room, creating a sense of calm.
موسیقی ملکوتی فلوت در اتاق شناور بود و حس آرامش ایجاد میکرد.
She wore a gown made of ethereal fabric that seemed to shimmer in the moonlight.
او لباسی از پارچه ماورایی پوشیده بود که به نظر میرسید در نور ماه میدرخشد.
02
آسمانی, روحانی، اثیری
celestial or divine in nature, relating to the heavens
مثالها
The ethereal glow of the moon illuminated the landscape with a soft, silver light.
درخشش ملکوتی ماه، منظر را با نوری نرم و نقرهای روشن کرد.
As dawn broke, the ethereal colors of the sunrise painted the sky in hues of pink and gold.
همانطور که سپیده دمید، رنگهای ملکوتی طلوع آفتاب آسمان را به رنگهای صورتی و طلایی نقاشی کرد.
03
اتر, فرار
(of a solution) containing volatile or highly flammable substances, such as diethyl ether
مثالها
The reaction mixture was distilled under vacuum to remove the ethereal solvent.
مخلوط واکنش تحت خلاء تقطیر شد تا حلال اتری حذف شود.
After extraction with diethyl ether, the ethereal layer was separated and dried over magnesium sulfate.
پس از استخراج با دی اتیل اتر، لایه اتری جدا و بر روی سولفات منیزیم خشک شد.
