جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
eighty-eight
01
هشتاد و هشت
the number 88; the number of players on eight soccer teams
مثالها
The elderly woman celebrated her eighty-eight birthday surrounded by her family and friends.
زن مسن هشتاد و هشتمین سالگرد تولد خود را در میان خانواده و دوستانش جشن گرفت.
The building has eighty-eight floors, making it one of the tallest skyscrapers in the city.
ساختمان هشتاد و هشت طبقه دارد که آن را به یکی از بلندترین آسمانخراشهای شهر تبدیل میکند.
Eighty-eight
01
پیانوی بزرگ, پیانوی استاندارد
a standard full-sized piano
مثالها
She spent years learning to play the eighty-eight and mastered many classical pieces.
او سالها صرف یادگیری نواختن پیانوی هشتاد و هشت کلیدی کرد و بر بسیاری از قطعات کلاسیک مسلط شد.
The concert featured a grand eighty-eight that resonated throughout the hall.
کنسرت شامل یک هشتاد و هشت بزرگ بود که در سراسر سالن طنین انداز شد.



























