جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Earshot
01
محدوده شنیداری
the range or distance within which a sound or voice can be heard
مثالها
As soon as I got within earshot of the music, I decided that I really did n't belong there.
به محض اینکه به حد شنیدن موسیقی رسیدم، تصمیم گرفتم که واقعاً به آنجا تعلق ندارم.
Everyone within earshot soon knew her opinion of Reggie.
همه کسانی که در حد شنیدن بودند به زودی نظر او را درباره رجی فهمیدند.



























