جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Bed rot
01
تنبلی در تخت, بیکاری در تخت
extended time spent in bed, often relaxing, watching TV, or reading
مثالها
After a hectic week, I'm looking forward to some much-needed bed rot.
پس از یک هفته پرمشغله، مشتاقانه منتظر مقداری استراحت طولانی در تخت بسیار مورد نیاز هستم.
She indulged in bed rot all Sunday, catching up on her favorite shows.
او تمام یکشنبه را در پوسیدگی تخت غرق شد و به سریال های مورد علاقه اش رسید.



























