جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Dad bod
01
بدن پدر, هیکل پدری
a slightly soft, average male body shape, often associated with middle-aged men
مثالها
He's got a dad bod, but I think it's kind of charming.
او یک بدن پدری دارد، اما فکر میکنم که این довольно جذاب است.
After years of fatherhood, he's embraced his dad bod.
پس از سالها پدری، او بدن پدری خود را پذیرفته است.



























