جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Cinema
مثالها
I love the smell of popcorn at the cinema.
من عاشق بوی پاپ کورن در سینما هستم.
I prefer watching action films at the cinema rather than at home.
من ترجیح میدهم فیلمهای اکشن را در سینما تماشا کنم تا در خانه.
02
سینما
the film industry, encompassing the production, distribution, and exhibition of movies
مثالها
She has worked in the cinema for over two decades, producing numerous blockbuster films.
او بیش از دو دهه در سینما کار کرده و فیلمهای پرفروش بسیاری تولید کرده است.
The cinema has undergone significant changes with the advent of digital technology.
سینما با ظهور فناوری دیجیتال تغییرات قابل توجهی را تجربه کرده است.
درخت واژگانی
cinematic
cinematize
cinema
