جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Cheap shot
01
زخم زبان, طعنه، انتقاد تند، نامردی
a comment or statement that is cruel or unfair
مثالها
He enabled him to take the cheap shot that ended the fight, stirred the pot and kept Mayweather at the center of controversy.
او به او اجازه داد که ضربه کثیف را بزند که به مبارزه پایان داد، آشوب به پا کرد و مایوادر را در مرکز جنجال نگه داشت.
I did n't appreciate that cheap shot you took at me at the party. You made me look foolish in front of our friends.
من آن حرف ناجوانمردانهای را که در مهمانی به من زدی تحسین نکردم. تو مرا در مقابل دوستانمان احمق جلوه دادی.



























