جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Carpet
مثالها
I laid the baby down on the soft carpet for a nap.
من بچه را روی فرش نرم برای چرت زدن گذاشتم.
I vacuumed the carpet to remove the dust and dirt.
من فرش را جارو برقی کشیدم تا گرد و خاک و کثیفی را از بین ببرم.
02
فرش, فرش از دیوار تا دیوار
a large carpet that covers the entire floor of a room, fitting from one wall to the other
to carpet
01
پوشاندن با فرش, فرش کردن
cover with a carpet
02
به طور کامل پوشاندن، مثل فرش, فرش کردن
cover completely, as if with a carpet
03
تشکیل یک پوشش فرش مانند, مانند فرش پوشاندن
form a carpet-like cover (over)



























