جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to butt in
[phrase form: butt]
01
مکامهای را قطع کردن
to interrupt a conversation
مثالها
It 's important not to butt in when someone is sharing a personal story.
مهم است که وقتی کسی داستان شخصیاش را به اشتراک میگذارد، قطعش نکنید.
I did n't want to butt in, but I had relevant information to share.
نمیخواستم وسط حرف بپرم, اما اطلاعات مرتبطی برای به اشتراک گذاشتن داشتم.



























