جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to bum off
01
قرض گرفتن بدون قصد بازپرداخت, بدون دادن چیزی از کسی گرفتن
to borrow something without intending to repay or to get something from someone without giving anything in return
مثالها
He always tries to bum off his friends for food.
او همیشه سعی میکند از دوستانش برای غذا سوءاستفاده کند.
Stop trying to bum off me; I do n’t have any spare change.
دست از تلاش برای سوء استفاده از من بردار؛ پول خرد ندارم.



























