جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
dang
01
لعنت, انگار
used to express disappointment, frustration, or regret
مثالها
Dang, I missed the last train home.
لعنتی, آخرین قطار به خانه را از دست دادم.
Dang, I forgot my wallet at home.
لعنت, کیف پولم را در خانه جا گذاشتم.



























