جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
over the top
01
زیادی, افراطی
in a manner that is too extreme or exaggerated
Idiom
Informal
مثالها
The decorations at the wedding were way over the top, with chandeliers and a live orchestra.
تزئینات در عروسی بیش از حد بود، با لوسترها و ارکستر زنده.
His reaction to losing the game was completely over the top; he threw a tantrum.
واکنش او به باخت در بازی کاملاً زیادهازحد بود؛ او قشقرقی راه انداخت.
over the top
01
اغراق آمیز, بی اندازه
beyond what is considered normal or reasonable
مثالها
His reaction to the minor mistake was totally over the top.
واکنش او به اشتباه کوچک کاملاً بیش از حد بود.
The decorations for the party were a bit over the top, but they were impressive.
تزئینات مهمانی کمی زیاده از حد بود، اما چشمگیر بود.
