جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
tribal
01
قبیله ای, عشیره ای
associated with a social group of people who share common ancestry, language, and traditions, and often reside in a specific geographic area
مثالها
The tribal elders gathered to discuss matters of governance and tradition within the community.
پیران قبیلهای برای بحث در مورد مسائل حکومت و سنت در جامعه گرد هم آمدند.
Tribal societies often have strong kinship ties and communal values.
جامعههای قبیلهای اغلب دارای پیوندهای خویشاوندی قوی و ارزشهای جمعی هستند.
Tribal
01
قبیله ای, عضو قبیله
individuals who belong to communities characterized by common ancestry, culture, and language, particularly in South Asia
مثالها
The tribal gathered around the fire to celebrate their traditional festival.
قبیله دور آتش جمع شدند تا جشنواره سنتی خود را جشن بگیرند.
درخت واژگانی
tribal
tribe
