جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Square one
01
سر خانه اول
the point or situation from which one starts to do something
مثالها
After the project failed, they had to go back to square one and rethink their strategy.
پس از شکست پروژه، آنها مجبور شدند به نقطه شروع برگردند و استراتژی خود را بازنگری کنند.
It feels like I 'm at square one again after losing all my data.
احساس میکنم بعد از از دست دادن تمام دادههایم دوباره به نقطه شروع برگشتهام.



























