جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to spit up
[phrase form: spit]
01
استفراغ کردن
to bring up stomach contents through the mouth
Dialect
American
American
مثالها
The baby spit up after feeding, and the parents quickly cleaned the mess.
نوزاد بعد از شیر خوردن بالا آورد و والدین به سرعت آشفتگی را تمیز کردند.
Feeling unwell, he suddenly spit up his lunch in the restroom.
احساس ناخوشی داشت، ناگهان ناهارش را در دستشویی بالا آورد.
