جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
someplace
مثالها
I left the package someplace in the living room.
من بسته را جایی در اتاق نشیمن گذاشتم.
The keys must be someplace in the house; let's keep looking.
کلیدها باید جایی در خانه باشند؛ بیایید به جستجو ادامه دهیم.
someplace
مثالها
They're hoping to find someplace to eat that's open late.
آنها امیدوارند جایی برای خوردن پیدا کنند که دیروقت باز باشد.
They're considering moving to someplace warmer for retirement.
آنها در حال بررسی نقل مکان به جایی گرمتر برای بازنشستگی هستند.
درخت واژگانی
someplace
some
place



























