جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to scarf out
01
حریصانه خوردن, زیاد خوردن
to eat excessively or greedily
مثالها
After fasting all day, he could n't wait to scarf out on the hearty meal his mother had prepared.
بعد از روزه گرفتن تمام روز، او نمیتوانست صبر کند تا با حرص بخورد از غذای مقوی که مادرش آماده کرده بود.
They scarfed out on pizza during the movie marathon, barely leaving any slices.
آنها در طول ماراتن فیلم پیتزا را حریصانه خوردند، به زحمت چند برش باقی گذاشتند.



























