جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
sapid
مثالها
The chef 's signature dish was known for its sapid blend of spices and herbs.
غذای امضای سرآشپز به خاطر ترکیب خوشمزه ادویهها و گیاهان معروف بود.
She savored the sapid sweetness of the ripe strawberries picked from the garden.
او از شیرینی خوشمزه توت فرنگی های رسیده چیده شده از باغ لذت برد.
درخت واژگانی
sapidness
sapid
