جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Roe
01
اشپل, تخم ماهی
the eggs of a female fish or the sperm of a male fish, eaten as food
مثالها
He spotted a fisherman collecting roe from a freshly caught salmon.
او یک ماهیگیر را دید که تخم ماهی را از یک ماهی سالمون تازه صید شده جمع میکرد.
The chef sprinkled a generous amount of roe on the dish.
آشپز مقدار زیادی از تخم ماهی را روی غذا پاشید.
02
مارپیچ, پیچیده
in the shape of a coil
03
تخم ماهی, خاویار
the eggs or egg-laden ovary of a fish
04
تخم سختپوستان, خاویار
the egg mass or spawn of certain crustaceans such as the lobster
05
تخم ماهی, خاویار
fish eggs or egg-filled ovary; having a grainy texture
