جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to revolve
01
حول یک محور چرخیدن
to turn or move around an axis or center
Transitive: to revolve around sth
مثالها
The Earth revolves around the sun, completing one orbit every 365.25 days.
زمین به دور خورشید میچرخد، و هر 365.25 روز یک مدار را کامل میکند.
The planets in our solar system revolve around the sun in elliptical orbits.
سیارههای منظومه شمسی ما به دور خورشید در مدارهای بیضوی میچرخند.
02
چرخیدن, گردش کردن
to move or rotate on an axis
Intransitive
مثالها
The carousel slowly revolves, delighting children as they ride on the colorful horses.
چرخ و فلک به آرامی میچرخد، کودکان را خوشحال میکند در حالی که بر اسبهای رنگارنگ سوار میشوند.
The satellite revolves in a geostationary orbit, maintaining a fixed position relative to the Earth's surface.
ماهواره در یک مدار زمینثابت میچرخد، موقعیت ثابتی نسبت به سطح زمین حفظ میکند.
03
چرخاندن, گرداندن
to make an object rotate or spin
Transitive: to revolve sth
مثالها
To evenly cook the food, the chef instructed the cook to use a rotisserie and revolve the skewers.
برای پخت یکنواخت غذا، سرآشپز به آشپز دستور داد که از روتيسری استفاده کند و سیخها را بچرخاند.
The turntable allows the DJ to revolve vinyl records, creating a continuous stream of music.
تورنتیبل به دیجی اجازه میدهد تا صفحات وینیل را بچرخاند، و جریانی پیوسته از موسیقی ایجاد کند.
درخت واژگانی
revolution
revolved
revolver
revolve
