جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
to quantify
01
اندازه گیری, کمیت سنجی
to measure or express something as a number or amount
Transitive: to quantify sth
مثالها
The researchers will quantify the amount of rainfall in millimeters.
محققان مقدار بارندگی را بر حسب میلیمتر کمّی خواهند کرد.
Can you quantify the level of customer satisfaction using a rating scale?
آیا میتوانید سطح رضایت مشتری را با استفاده از مقیاس رتبهبندی کمی کنید؟
02
کمی کردن, بیان کمی
to clarify or express the specific quantity or extent of a term or symbol by using a quantifier
Transitive: to quantify a term or symbol
مثالها
In logic, you need to quantify statements to specify whether they apply universally or only to some cases.
در منطق، شما باید گزارهها را کمّی کنید تا مشخص شود که آیا به طور جهانی اعمال میشوند یا فقط به برخی موارد.
The argument was clear after we quantified the terms with appropriate quantifiers.
استدلال پس از آنکه ما اصطلاحات را با کمیتسنجهای مناسب کمّی کردیم، روشن شد.
درخت واژگانی
quantifiable
quantifier
quantify
quant
