جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
pointedly
01
به صراحت, با تأکید
in a direct and explicit manner, often expressing something clearly and with emphasis
مثالها
She pointedly asked if there were any objections to the proposal.
او به صراحت پرسید که آیا مخالفتی با این پیشنهاد وجود دارد.
The manager pointedly addressed the issue during the meeting.
مدیر به صراحت به این موضوع در جلسه پرداخت.
درخت واژگانی
pointedly
pointed
point
