جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
openly
مثالها
The leader openly admitted to mistakes made during the project.
رهبر به صراحت به اشتباهات انجام شده در طول پروژه اعتراف کرد.
She openly shared her opinions during the discussion.
او به صراحت نظراتش را در طول بحث به اشتراک گذاشت.
درخت واژگانی
openly
open



























