جستجو
زبان دیکشنری را انتخاب کنید
Management
01
مدیریت
the process or act of organizing or managing a group of people or an organization
مثالها
Effective management is crucial for ensuring that a team meets its goals and operates smoothly.
مدیریت مؤثر برای اطمینان از اینکه یک تیم به اهداف خود میرسد و بهطور روان عمل میکند، حیاتی است.
The company 's management implemented new strategies to improve employee productivity and morale.
مدیریت شرکت استراتژیهای جدیدی را برای بهبود بهرهوری و روحیه کارکنان اجرا کرد.
02
هیئتمدیره, مدیریت
the group of people who are responsible for running a business or company
03
مدیریت, اداره
the act of planning, organizing, and controlling how things are done or how resources are used effectively
مثالها
Good management of water helps farmers grow more food.
مدیریت خوب آب به کشاورزان کمک میکند تا غذای بیشتری پرورش دهند.
Proper waste management keeps the city clean.
مدیریت صحیح زباله شهر را تمیز نگه میدارد.
درخت واژگانی
mismanagement
management
manage
